خلاصه داستان : دیجی والتر یک پسر ۱۲ ساله است که همیشه از پنجره ی اتاقش خانه ی آقای نبرکرکر را دید می زند آقای نبرکرکر همسایه ی مرموزی است و هر چیز که در حیاط خانه اش بیافتد مصادره می کند پدر و مادر دیجی برای تعطیلات آخر هفته به خارج از شهر می روند و دیجی را به پرستار بچه الیزابت می سپارد ولی دیجی همراه با دوستانش شبانه برای کشف راز خانه ی هیولا از خانه بیرون می آیند...

خلاصه داستان : زندگی به عنوان یک طلسم لباس، یک تجربه عجیب و غریب برای یک کارمند جدید است که برای یک کار تابستانی که هرگز فراموش نخواهد کرد، به یک تیم سرگرمی پارک Characterz پیوست.